دختری سیاه گیسو
ناگه
عشق در دستانش ریخت
چون جامی از حسرت
شکست در حوض شکل ماه
گیسوی سیاهش که در آب بود
وعشق
و عشق
او ماند و حوضی بدون ماه
در سایه ی ابرهایی ستبر
و رویایی در حوض_ بدون آب
صبح نوری از میان ابر
زد بررویایی بی رمق :
شاخه نیلوفری که پیچیده بود
به پای بوته نسترن
نیلوفر
اردیبهشت 1390